آمد بهار جان ها
ججججججییییییییییغغغغغغغغ
ماریا با چاقو وارد میشود:چی شد باز جن احضار کردی
من در حال گریه خوشحالی و ناراحتی :ماریا بغلم کن هم دلم شکست هم از خنده روده بر شدم
ماریا:چی شده
من:اینو ببین
ماریا و من :جججججییییییغغغغغ
استار با قدرتمندترین جادوش میاد :چی شده
ماریا در حال گریه خوشحالی:وای ترکیدم از خنده استار این عکسو که جانا بهم نشون داد ببین
استار بعد از دیدن عکس: خب من دختره رو نمی شناسم ولی پسره مگه دازای اوسامو نیست
من:دختره چویاس
ماریا:باحاله مگه نه استار
استار:نه فقط به خاطر همین جیغ بنفش میزدیم
من در حال زمزمه در گوش ماریا و استار:خب باهم میگیما
استار و ماریا:باشه
من :سه دو یک
بادا بادا مبارک بادا
عروسیتون مبارک بادا
هشدار به کسانی که نمیدونن:این واقعی نبود لطفا کسانی که مث من عاشق دازای اوسامو هستن آبغوره نگیرن😄
ماریا:الان چرا تو هشدار دادی
من:مگه همین الان گریه نکردم
ماریا:باشه من رفتم
ممنون بخاطر هشدار 😏،
من عاشق کارتونشم
آتسیشا: هزار بار بهت گفتم انیمه نه کارتون
من: ببخشید آتسیشا چان